متن آهنگ ته نوشت مسین
دانلود کد آهنگ پیشواز ایرانسل ، تکست و آوای انتظار همراه اول
رو به پرچم صلح
دو تا چشمم صاف زد زل
توسرم دو جبهه شکل گرفت
یه عده پایه میله موندن
یه عده سمبل شدن
اینا رو جزئی می دیدم از کل
باد شک به سرم زد
گَرد یقینو
فهمیدم نصف روانی بودن نصف خل
داد زدم همه کر شدن
جماعت لال فقط میدادن بم گل
گم شدم الله وکیلی من جمله
آلبوم در سر گم
ترانه ، شعر متن آهنگ جدید مسین ته نوشت
تکست آهنگ ته نوشت مسین
رو به پرچم صلح
دو تا چشمم صاف زد زل
توسرم دو جبهه شکل گرفت
یه عده پایه میله موندن
یه عده سمبل شدن
اینا رو جزئی می دیدم از کل
باد شک به سرم زد
گَرد یقینو
فهمیدم نصف روانی بودن نصف خل
داد زدم همه کر شدن
جماعت لال فقط میدادن بم گل
گم شدم الله وکیلی من جمله
پرسیدم یکی آدرس آلت رو داد
یکی در آورد بِل کُل
توی راه دیدم زده تابلو
بالا درشت تدریس لالمونی
کلفت تر از اون زیرش نوشته
پرسشا آزاد ، شفاهی بدون گزاف و غلو
شد علامتا گم تر سرسری
نمیشه گذشت از کپک
آدما تو ظرف زمین گندیدن
فاسد شدن میاد بوی گند اختلاف برتری
از نمک خوندن ظلمه درد داره
وقتی که سربازه زخمم
چی بگم وقتی که زخم نداره در دم
از بیخ رنگ موشک پاشیده رو سر تصویر
رسما علنا یک زن بچه رو ول کرده
چون قطع شده دست تقدیر
وعده ی قرآن رو ساختن
قیامت خون رنگ شده محشر بی حدود و نهایت
گردن آدمه تقصیر
هوا شیمیاییه ریه ها سرفه ی خنده و خون دارن
جای دیگه توی دنیا پهن شده بساط شادی و تحسین
با بزرگا زندن چون کلامشون زندست
پس چرا هنوزم گلوم بوی خون میده حالت استفراغ گرفتم
آخه یادم نبود طالبان حافظ خوندن و نازیا سعدی
مرگ نه وجدان میشناسه نه قلبی
ترسوها زدن به خودشون رنگ برنده
تیربارا نقشن و زمینه ها مشقی
[کورس]
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
[ورس دو]
اطمینان حاصل نمیشه با محبت و خنده و غیره
وقتی که پشت هر کلمه به تعداد حروف ضجه با داده و گریه
هی چه کنم چه کنم کاسه ی بعد از فهمیدنه
پس دیدنت از قبل آشکار شدی از پشت سر همه آگاه شدی
فقط خودتو میبینی که رو دم در خوشبختی
بچه با ناز کارتون خوابیده رو ماچ زمین
از دال دنیا تا نون یه الف بچه
لکنت داره شام تو کمین رخ پشت خنده
صورت قاتل مریضه نه
خواب جهنم دیده پریده
خنده با دندون نیش نماد غریضه و
طمع اساس قانون و حرص عریضه
معادله گستردست از پولدارش بگیر
تا قدرتمند لای مجهول
صدق میکنه قسمت معلوم
روشنفکری مستمند صدق میکنه
که صدقه هم خونده میشه فرض
محاله زشتی حقیقت از چشم رونده میشه
میونه با فکر خوب نمیشه
آخه همه چی با خوراک حاضری لقمه تره
هر چقدر داد می زنی که دیوار بشنوه در کر تره
خیلی وقته که سیم این ساز پر پره
از ضجه پشت سکوت پُره پاره شده
هنجره جهان تباهی فریاد می زنه و
از آه خود ناله شده قانع که
نه بسنده کرده به اینکه صبح طلوع وصله به عقربه
اینهمه دبدبه کبکبه کو
گردن حلال باریک تر از مو
دنیا فانیه مال که بیشتر بیاد ارزش رو براق میکنه
ضامنا خر از دم چون پیچونده آهو با نیشخندی
پازل حقیقت رو ریخته به هم توجیه نمیشه که
چیدم بی دلیل نقش رو خون پیاله تو پیش دستی
[کورس]
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
دو تا چشمم صاف زد زل
توسرم دو جبهه شکل گرفت
یه عده پایه میله موندن
یه عده سمبل شدن
اینا رو جزئی می دیدم از کل
باد شک به سرم زد
گَرد یقینو
فهمیدم نصف روانی بودن نصف خل
داد زدم همه کر شدن
جماعت لال فقط میدادن بم گل
گم شدم الله وکیلی من جمله
پرسیدم یکی آدرس آلت رو داد
یکی در آورد بِل کُل
توی راه دیدم زده تابلو
بالا درشت تدریس لالمونی
کلفت تر از اون زیرش نوشته
پرسشا آزاد ، شفاهی بدون گزاف و غلو
شد علامتا گم تر سرسری
نمیشه گذشت از کپک
آدما تو ظرف زمین گندیدن
فاسد شدن میاد بوی گند اختلاف برتری
از نمک خوندن ظلمه درد داره
وقتی که سربازه زخمم
چی بگم وقتی که زخم نداره در دم
از بیخ رنگ موشک پاشیده رو سر تصویر
رسما علنا یک زن بچه رو ول کرده
چون قطع شده دست تقدیر
وعده ی قرآن رو ساختن
قیامت خون رنگ شده محشر بی حدود و نهایت
گردن آدمه تقصیر
هوا شیمیاییه ریه ها سرفه ی خنده و خون دارن
جای دیگه توی دنیا پهن شده بساط شادی و تحسین
با بزرگا زندن چون کلامشون زندست
پس چرا هنوزم گلوم بوی خون میده حالت استفراغ گرفتم
آخه یادم نبود طالبان حافظ خوندن و نازیا سعدی
مرگ نه وجدان میشناسه نه قلبی
ترسوها زدن به خودشون رنگ برنده
تیربارا نقشن و زمینه ها مشقی
[کورس]
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
[ورس دو]
اطمینان حاصل نمیشه با محبت و خنده و غیره
وقتی که پشت هر کلمه به تعداد حروف ضجه با داده و گریه
هی چه کنم چه کنم کاسه ی بعد از فهمیدنه
پس دیدنت از قبل آشکار شدی از پشت سر همه آگاه شدی
فقط خودتو میبینی که رو دم در خوشبختی
بچه با ناز کارتون خوابیده رو ماچ زمین
از دال دنیا تا نون یه الف بچه
لکنت داره شام تو کمین رخ پشت خنده
صورت قاتل مریضه نه
خواب جهنم دیده پریده
خنده با دندون نیش نماد غریضه و
طمع اساس قانون و حرص عریضه
معادله گستردست از پولدارش بگیر
تا قدرتمند لای مجهول
صدق میکنه قسمت معلوم
روشنفکری مستمند صدق میکنه
که صدقه هم خونده میشه فرض
محاله زشتی حقیقت از چشم رونده میشه
میونه با فکر خوب نمیشه
آخه همه چی با خوراک حاضری لقمه تره
هر چقدر داد می زنی که دیوار بشنوه در کر تره
خیلی وقته که سیم این ساز پر پره
از ضجه پشت سکوت پُره پاره شده
هنجره جهان تباهی فریاد می زنه و
از آه خود ناله شده قانع که
نه بسنده کرده به اینکه صبح طلوع وصله به عقربه
اینهمه دبدبه کبکبه کو
گردن حلال باریک تر از مو
دنیا فانیه مال که بیشتر بیاد ارزش رو براق میکنه
ضامنا خر از دم چون پیچونده آهو با نیشخندی
پازل حقیقت رو ریخته به هم توجیه نمیشه که
چیدم بی دلیل نقش رو خون پیاله تو پیش دستی
[کورس]
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف
چرا شده پوست ورق
قدرت اول قدرت آخر
سگ حیوون داره شرف
به نهایت انسان هدف