متن آهنگ دل آرشاوین
دانلود کد آهنگ پیشواز ایرانسل ، تکست و آوای انتظار همراه اول
از غم رهایم کردی عشق آشنایم کردی سر به هوایم کردی ای پاره ی تن
باور مگر نداری خبر مگر نداری راه دگر نداری بین منو من
از رو نمی رود دل پا پس نمی کشد دل
ای تو پریماه من دل با تو می شود دل
هوش از سرم پراندی دنبال خود کشاندی
ای تو پریماه من در گوش دل چه خواندی
از من در این حوالی دیوانه تر مگر هست
شد دل به یک نگاهت بی باده با تو سرمست
این دل که دیده ام من چشم از تو برندارد
تو را به شرط ماندن به حال خود گذارد
ترانه ، شعر متن آهنگ جدید آرشاوین دل
تکست آهنگ دل آرشاوین
از غم رهایم کردی عشق آشنایم کردی سر به هوایم کردی ای پاره ی تن
باور مگر نداری خبر مگر نداری راه دگر نداری بین منو من
از رو نمی رود دل پا پس نمی کشد دل
ای تو پریماه من دل با تو می شود دل
هوش از سرم پراندی دنبال خود کشاندی
ای تو پریماه من در گوش دل چه خواندی
از من در این حوالی دیوانه تر مگر هست
شد دل به یک نگاهت بی باده با تو سرمست
این دل که دیده ام من چشم از تو برندارد
تو را به شرط ماندن به حال خود گذارد
این دل که دیده ام من چشم از تو برندارد
تو را به شرط ماندن به حال خود گذارد
از غم رهایم کردی عشق آشنایم کردی سر به هوایم کردی ای پاره ی تن
باور مگر نداری خبر مگر نداری راه دگر نداری بین منو من
از رو نمی رود دل پا پس نمی کشد دل
ای تو پریماه من دل با تو می شود دل
هوش از سرم پراندی دنبال خود کشاندی
ای تو پریماه من در گوش دل چه خواندی
عشق زمینی تو کرده مرا هوایی
من از دل تو بهتر سراغ ندارم جایی
به هر دری زنم تا به چشم تو نشینم
من که محال است دگر غیر تورا ببینم
به هر دری زنم تا به چشم تو نشینم
من که محال است دگر غیر تورا ببینم
از غم رهایم کردی عشق آشنایم کردی سر به هوایم کردی ای پاره ی تن
باور مگر نداری خبر مگر نداری راه دگر نداری بین منو من
باور مگر نداری خبر مگر نداری راه دگر نداری بین منو من
از رو نمی رود دل پا پس نمی کشد دل
ای تو پریماه من دل با تو می شود دل
هوش از سرم پراندی دنبال خود کشاندی
ای تو پریماه من در گوش دل چه خواندی
از من در این حوالی دیوانه تر مگر هست
شد دل به یک نگاهت بی باده با تو سرمست
این دل که دیده ام من چشم از تو برندارد
تو را به شرط ماندن به حال خود گذارد
این دل که دیده ام من چشم از تو برندارد
تو را به شرط ماندن به حال خود گذارد
از غم رهایم کردی عشق آشنایم کردی سر به هوایم کردی ای پاره ی تن
باور مگر نداری خبر مگر نداری راه دگر نداری بین منو من
از رو نمی رود دل پا پس نمی کشد دل
ای تو پریماه من دل با تو می شود دل
هوش از سرم پراندی دنبال خود کشاندی
ای تو پریماه من در گوش دل چه خواندی
عشق زمینی تو کرده مرا هوایی
من از دل تو بهتر سراغ ندارم جایی
به هر دری زنم تا به چشم تو نشینم
من که محال است دگر غیر تورا ببینم
به هر دری زنم تا به چشم تو نشینم
من که محال است دگر غیر تورا ببینم
از غم رهایم کردی عشق آشنایم کردی سر به هوایم کردی ای پاره ی تن
باور مگر نداری خبر مگر نداری راه دگر نداری بین منو من