متن آهنگ کمرنگ راز و رایدن
دانلود کد آهنگ پیشواز ایرانسل ، تکست و آوای انتظار همراه اول
آنقدر غم در این دل دارم
که بخواهم سر هرکدام را باز کنم
چشمه ای از اشک از چشمان تو جاری می‌شود
مادر زندانی زندگی میکنیم
که پر از مار و عقرب
که با زبان های گزنده
ما را نبش میزنند
و در پایان جوانانی هم چو من وجود دارد
که آرزو هایشان را هزاران بار سر میبُرند
ترانه ، شعر متن آهنگ جدید راز و رایدن کمرنگ
تکست آهنگ کمرنگ راز و رایدن
آنقدر غم در این دل دارم
که بخواهم سر هرکدام را باز کنم
چشمه ای از اشک از چشمان تو جاری می‌شود
مادر زندانی زندگی میکنیم
که پر از مار و عقرب
که با زبان های گزنده
ما را نبش میزنند
و در پایان جوانانی هم چو من وجود دارد
که آرزو هایشان را هزاران بار سر میبُرند
[ورس یک]
این روزگار بد شده یه آموزگار سخت که
درس داده همه یه زندگیو
حسرت کشیدن از نرسیدنام
من دراز کشیدم رو زمین گرم و
کلی راز توو این قلب سردمه
از این زندگی دیگه دل سرد شدم
یادم میاد که 7 سالم بود
وقتی بچه بودم خیلی دردا کم بود
آقام تو جیبش پولی نبود
ماهی تو تنگ دیگه پلک نمیزد
کسی دیگه به رویاهام فکر نمیکرد
این دردا شده یه عقده واسم
خودمو گم کردم تو یه شهر مرده ها
به تیک تاک ساعت همش قفلی زدم
دیگه برا نماز خوندنم بستم قامت
این دردا دیگه واسم نیستن راحت
جوهر خودکار رویه دفتر قلبم
شده واسه این مرد یه پشت کار خوب
میخوام پر بکشه این کفتر غمم
از غم دوری تو گرفتم ماتم
نشستم رو تخت پادشاهیم
کلمه پشت کلمه میاد تووی سرم
فرشته هام میدن مشت و مالم
دیگه تو این خیابونا تنها ترین تنهای تنهام
[کورس – رای ن]
دستاتو پس نده تا سر راهی برگرد
دیگه چاره ای نی باید جلوش قدو خم کرد
همه چی سیاه سفید فقط قلبم رنگی
همه ادعا دارن ولی رگ و ریشه سنگی
رنگامو تو پس بده برگرد سریع عقب
اگه تو بمونی کم کم رنگش میشه کم رنگ
که بخواهم سر هرکدام را باز کنم
چشمه ای از اشک از چشمان تو جاری می‌شود
مادر زندانی زندگی میکنیم
که پر از مار و عقرب
که با زبان های گزنده
ما را نبش میزنند
و در پایان جوانانی هم چو من وجود دارد
که آرزو هایشان را هزاران بار سر میبُرند
[ورس یک]
این روزگار بد شده یه آموزگار سخت که
درس داده همه یه زندگیو
حسرت کشیدن از نرسیدنام
من دراز کشیدم رو زمین گرم و
کلی راز توو این قلب سردمه
از این زندگی دیگه دل سرد شدم
یادم میاد که 7 سالم بود
وقتی بچه بودم خیلی دردا کم بود
آقام تو جیبش پولی نبود
ماهی تو تنگ دیگه پلک نمیزد
کسی دیگه به رویاهام فکر نمیکرد
این دردا شده یه عقده واسم
خودمو گم کردم تو یه شهر مرده ها
به تیک تاک ساعت همش قفلی زدم
دیگه برا نماز خوندنم بستم قامت
این دردا دیگه واسم نیستن راحت
جوهر خودکار رویه دفتر قلبم
شده واسه این مرد یه پشت کار خوب
میخوام پر بکشه این کفتر غمم
از غم دوری تو گرفتم ماتم
نشستم رو تخت پادشاهیم
کلمه پشت کلمه میاد تووی سرم
فرشته هام میدن مشت و مالم
دیگه تو این خیابونا تنها ترین تنهای تنهام
[کورس – رای ن]
دستاتو پس نده تا سر راهی برگرد
دیگه چاره ای نی باید جلوش قدو خم کرد
همه چی سیاه سفید فقط قلبم رنگی
همه ادعا دارن ولی رگ و ریشه سنگی
رنگامو تو پس بده برگرد سریع عقب
اگه تو بمونی کم کم رنگش میشه کم رنگ