متن آهنگ گل آبی تس
دانلود کد آهنگ پیشواز ایرانسل ، تکست و آوای انتظار همراه اول
اینجا همونجاست ، به دیوا بدهکار
با فرشته ها یار ، بوته های اندیشه بذرن
شب از تبار عشیاق ، به آن ظلمو تاریک میکنه
وقتی اینجا کوچه های همیشه بسته ان
من همون آنم ، تو هم جریانم
تو هم به قدر فهمم ، نشستم پایِ گُلم
تو هم بذار این دونه های توو باغچه بوته شن
ترانه ، شعر متن آهنگ جدید تس گل آبی
تکست آهنگ گل آبی تس
اینجا همونجاست ، به دیوا بدهکار
با فرشته ها یار ، بوته های اندیشه بذرن
شب از تبار عشیاق ، به آن ظلمو تاریک میکنه
وقتی اینجا کوچه های همیشه بسته ان
من همون آنم ، تو هم جریانم
تو هم به قدر فهمم ، نشستم پایِ گُلم
تو هم بذار این دونه های توو باغچه بوته شن
این باغچه رو آباد بسازیم حتی با نورِ کم
به باغبونا بگید ، به غاصبا بگن
به قاصدک نمیتونید بگید از قدرتِ پر
ما خاکمون جهانه ، به نادونا بگید
نوبتِ کودتایِ برگاست ، علیهِ جورِ شر
اون نامه هایِ آوندِ هرز رفت شونه گرده ها نر
گوشِ لاله ها کَر که نمادِ از دست رفته هاشن
غنچه هایِ تَر ، صبح گل به بَر
از شهدِ وسط مستانت کلی مست از چشاتن
[کروس]
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن
[ورس دو]
جفت پاهات فرارِ قلمِ نزده برگ
درست توو شورِ زمستونیتون وسطِ جنگ
درسته هر کسی نگرفت گنج که نبره رنج
تو گلبرگِ آفتت به سرما غلبه کرد
با صورتت میخندونی آفتابِ از همه رنگ و
دستِ مغرضا رو بچین توو باد طلبِ مرگ کن
با غمزه برقصون موهایِ چمنِ مستو
تو عمرت گرو رشدته کم حرکت کن
من بهت یادگار امانت دادم صبرو
بشکاف این سینه ی سنگو
به رخِ بارون بکِشیش
من به تو و طبعِ شاعرانت باختم خشمو
هر چی که شد نشد نشدنی ها رو بچشیم
غیبه جهان نور شاهدانت
ساز از شهد و قسمم به این دست
قلم توو رقص ازم بنویس
من به جنگِ ناعادلانت تا سمن گل
آزادی رو توو خواب دیدم از مهارتت بنویس
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن
با فرشته ها یار ، بوته های اندیشه بذرن
شب از تبار عشیاق ، به آن ظلمو تاریک میکنه
وقتی اینجا کوچه های همیشه بسته ان
من همون آنم ، تو هم جریانم
تو هم به قدر فهمم ، نشستم پایِ گُلم
تو هم بذار این دونه های توو باغچه بوته شن
این باغچه رو آباد بسازیم حتی با نورِ کم
به باغبونا بگید ، به غاصبا بگن
به قاصدک نمیتونید بگید از قدرتِ پر
ما خاکمون جهانه ، به نادونا بگید
نوبتِ کودتایِ برگاست ، علیهِ جورِ شر
اون نامه هایِ آوندِ هرز رفت شونه گرده ها نر
گوشِ لاله ها کَر که نمادِ از دست رفته هاشن
غنچه هایِ تَر ، صبح گل به بَر
از شهدِ وسط مستانت کلی مست از چشاتن
[کروس]
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن
[ورس دو]
جفت پاهات فرارِ قلمِ نزده برگ
درست توو شورِ زمستونیتون وسطِ جنگ
درسته هر کسی نگرفت گنج که نبره رنج
تو گلبرگِ آفتت به سرما غلبه کرد
با صورتت میخندونی آفتابِ از همه رنگ و
دستِ مغرضا رو بچین توو باد طلبِ مرگ کن
با غمزه برقصون موهایِ چمنِ مستو
تو عمرت گرو رشدته کم حرکت کن
من بهت یادگار امانت دادم صبرو
بشکاف این سینه ی سنگو
به رخِ بارون بکِشیش
من به تو و طبعِ شاعرانت باختم خشمو
هر چی که شد نشد نشدنی ها رو بچشیم
غیبه جهان نور شاهدانت
ساز از شهد و قسمم به این دست
قلم توو رقص ازم بنویس
من به جنگِ ناعادلانت تا سمن گل
آزادی رو توو خواب دیدم از مهارتت بنویس
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن
من توو گذرگاه ، حتی توو پرتگاه
حتی وسطِ تاریکیا غنچه دادم
من وسطِ دست ها ، من عملِ درگاه
بذارید آسمونیا گُل بکارن